فرمولاسیون محصولات صنعتی
فرمولاسیون محصولات صنعتی، یک عملیات کلیدی در فرآیند تولید و توسعه محصولات صنعتی است که تأثیر مستقیم بر کیفیت و عملکرد این محصولات دارد. این فرآیند، شامل تعیین ترکیب دقیق مواد مختلف و تنظیم مناسبی آنها برای به دست آوردن محصولات با ویژگیهای مطلوب است. در این مقدمه، به بررسی اهمیت فرمولاسیون محصولات صنعتی و نقش آن در تحقق اهداف صنعتی و تجاری شرکتها میپردازیم.
جهت کسب اطلاعات بیشتر میتوانید در سایت دکتر فرمول از مقاله های دیگر نیز بازدید بفرمایید.
محصولات صنعتی از زمینههای مختلفی مانند شیمیایی، پتروشیمی، مواد غذایی، داروسازی، الکترونیک، مهندسی مکانیکی و بسیاری زمینههای دیگر تولید میشوند. هر کدام از این محصولات نیاز به فرمولاسیون خاص خود دارند تا بتوانند به عملکرد مورد انتظار برسند و بازارهای رقابتی را تصاحب کنند.
فرمولاسیون یک فرآیند چالشبرانگیز است که نیازمند تجربه و دانش علمی عمیق است. با ترکیب صحیح مواد اولیه، تعداد متغیرهای متنوعی میتواند کنترل شود، از جمله خواص فیزیکی، شیمیایی، مکانیکی، و حتی ظاهری محصول. عواملی مانند استحکام، چگالی، رنگ، بو، ماندگاری، و سایر ویژگیها میتوانند توسط فرمولاسیون بهبود یابند.
علاوه بر این، فرمولاسیون میتواند به بهینهسازی هزینههای تولید کمک کند. با تحقیق و توسعه در زمینه فرمولاسیون، شرکتها میتوانند مصرف مواد اولیه را کاهش دهند، باعث صرفهجویی در هزینههای تولید شوند، و در نتیجه قدرت رقابتی خود را افزایش دهند.
در اینجا، ما به بررسی اهمیت و تأثیر فرمولاسیون در تولید محصولات صنعتی پرداختیم. این مقدمه تنها یک نقطه شروع است و بسیاری از جنبههای مهم دیگری برای مطالعه و بحث وجود دارند. از این پس، ما به بررسی جزئیات علمی و عملی فرمولاسیون محصولات صنعتی و نقش آن در صنعت و تجارت خواهیم پرداخت.
ویژگی های فرمولاسیون محصولات صنعتی
فرمولاسیون محصولات صنعتی به تعیین ترکیب دقیق مواد مختلف و تنظیم آنها برای تولید محصولات با ویژگیهای مورد نظر میپردازد. ویژگیهای مهمی که باید در فرمولاسیون محصولات صنعتی مدنظر قرار گیرند عبارتند از:
1. خواص فیزیکی: این ویژگیها شامل مشخصات مانند چگالی، دماي نقطه اشتعال، نقطه انجماد، ویسکوزیته، حالت جامد، مایع یا گاز، و خواص دیگری که به طور مستقیم به اجرای محصول و تعامل با محیط اطراف مرتبط هستند.
2. خواص شیمیایی: این ویژگیها مربوط به واکنشها و تفاوتهای شیمیایی میان مواد اولیه میشوند. این شامل pH، سازندهها، ترکیب شیمیایی، سایر ویژگیهای شیمیایی و واکنشهای شیمیایی میان مواد مختلف است.
3. ویژگیهای مکانیکی: این ویژگیها شامل استحکام، انعطافپذیری، سختی، تنش و تغییر شکل میشوند. این ویژگیها برای محصولات مهندسی مانند قطعات خودرو، تجهیزات الکترونیکی و دستگاههای مکانیکی بسیار اهمیت دارند.
4. خواص ظاهری: این شامل ویژگیهای مانند رنگ، بافت، شکل، تراکم، و ظاهر کلی محصول میشود. این ویژگیها به ارتباط بین محصول و مصرفکننده و نیز برجستهسازی محصول در بازار کمک میکنند.
5. ماندگاری: ماندگاری محصولات صنعتی در مقابل شرایط مختلف محیطی مانند حرارت، رطوبت، نور، و زمان بسیار حیاتی است. این ویژگی باید در فرمولاسیون در نظر گرفته شود تا محصولات قابلیت طولانی مدت بودن داشته باشند.
6. محیط زیست: در فرمولاسیون محصولات صنعتی، در نظر گرفتن تأثیرات محیط زیستی و استفاده از مواد محیط زیستی و دوستدار محیط زیست مهم است. این موارد میتوانند در افزایش پایداری محصولات و کاهش تأثیرات منفی بر محیط زیست کمک کنند.
7. قوانین و استانداردها: در فرمولاسیون محصولات صنعتی، باید قوانین و استانداردهای مربوط به صنعت و محصول رعایت شود. این امر برای تضمین ایمنی، کیفیت و تطابق با مقررات بسیار حیاتی است.
فرمولاسیون محصولات صنعتی نیازمند تجربه، دانش علمی، تکنولوژی و تحقیق و توسعه مستدام است. با در نظر گرفتن این ویژگیها و تلاش در جهت بهبود آنها، میتوان به تولید محصولات با کیفیت و کارآیی بالا دست یافت و بازار رقابتی را تصاحب کرد.
کاربرد های فرمولاسیون محصولات صنعتی
فرمولاسیون محصولات صنعتی در انواع صنایع و بخصوص در صنایع شیمیایی، مواد شیمیایی، فرآوری مواد خام، تولید مواد پایه، تولید مواد شیمیایی و محصولات پیشرفته واحدهای صنعتی کاربرد دارد. این کاربردها شامل موارد زیر میشوند:
1. صنایع شیمیایی: فرمولاسیون در صنایع شیمیایی برای تولید مواد شیمیایی مختلف از جمله مواد حفاظتی، پلیمرها، مواد شوینده، رنگها، رزینها، ترکیبات معدنی و سایر محصولات شیمیایی استفاده میشود.
2. صنایع خودروسازی: در تولید قطعات خودرو و رنگهای خودرو، فرمولاسیون برای بهبود استحکام، مقاومت به زنگزدگی، و ویژگیهای رنگ و بافت اجزای خودرو استفاده میشود.
3. فرآوری مواد خام: در صنایعی مانند فولاد، آلومینیوم، نفت و گاز، فرمولاسیون مواد به منظور بهبود ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی مواد خام و محصولات نهایی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است.
4. الکترونیک و فناوری اطلاعات: در تولید مواد نیمههادی، الکترونیک صنعتی و مواد بستهبندی برای حفاظت از تجهیزات الکترونیکی، فرمولاسیون استفاده میشود.
5. صنایع مصرفی: در تولید مواد ضدعفونی، لوازم بهداشتی و بهداشتی، محصولات آرایشی و بهداشتی، فرمولاسیون برای بهبود ایمنی و کیفیت این محصولات مورد استفاده قرار میگیرد.
6. صنایع غذایی: در تولید مواد افزودنی غذایی، اصلاحکنندههای غذایی و بستهبندی مواد غذایی، فرمولاسیون به منظور ایجاد محصولات با ماندگاری بالا، طعم و بوی بهتر و ایمنی غذایی استفاده میشود.
7. صنایع دارویی: در تولید داروها و محصولات دارویی، فرمولاسیون برای تنظیم دقیق دوز دارو، ایجاد راههای تجدیدپذیری دارو و بهبود جذب و اثربخشی دارو استفاده میشود.
8. محصولات نانوتکنولوژی: در تولید مواد نانوتکنولوژیک، فرمولاسیون برای کنترل ویژگیهای نانومواد به منظور افزایش کارآیی و کاربردهای مختلف مورد استفاده قرار میگیرد.
فرمولاسیون محصولات صنعتی بهبود و بهینهسازی ویژگیهای محصولات در این صنایع را امکانپذیر میکند و نقش اساسی در توسعه فناوری و کیفیت محصولات بازی میکند.
انواع فرمولاسیون محصولات صنعتی
فرمولاسیون محصولات صنعتی به ایجاد ترکیبات مختلف مواد شیمیایی برای بهبود ویژگیها، کاربردها و عملکرد محصولات میپردازد. این ترکیبات ممکن است شامل ترکیبات شیمیایی مختلف، مواد محرکه، روغنها، حالتهای جامد و مایع، واکنشهای شیمیایی و فرآوریهای مختلف باشند. در زیر، انواع فرمولاسیون محصولات صنعتی را برای صنایع مختلف ذکر میکنیم:
1. فرمولاسیون مواد شیمیایی:
– ترکیب و تولید مواد شیمیایی از جمله پلیمرها، رزینها، مواد حفاظتی، ترکیبات معدنی و مواد شیمیایی خالص.
2. فرمولاسیون مواد خام:
– بهینهسازی ترکیبات مواد خام مورد استفاده در صنایع مختلف از جمله مواد خام فولادی، آلومینیوم، پلاستیک و نفت و گاز.
3. فرمولاسیون مواد حفاظتی:
– توسعه محصولات حفاظتی از جمله رنگها و پوششهای ضدزنگ و ضدسایش برای محافظت از سطوح فلزی و سایر مواد.
4. فرمولاسیون مواد لاستیکی:
– بهبود ویژگیهای لاستیکی مانند انعطافپذیری، مقاومت به سایش و مقاومت به شکست.
5. فرمولاسیون محصولات شوینده:
– توسعه مواد شوینده و شستشوی مواد مانند مایعات ظرفشویی، صابون و شامپو.
6. فرمولاسیون مواد غذایی:
– بهبود محصولات غذایی از جمله مواد افزودنی، عوامل زیبایی و محصولات بستهبندی.
7. فرمولاسیون مواد دارویی:
– تولید داروها و محصولات دارویی با تنظیم دقیق دوز دارو و افزایش اثربخشی.
8. فرمولاسیون محصولات الکترونیکی:
– توسعه مواد نیمههادی و عوامل حفاظتی برای قطعات الکترونیکی و دستگاههای الکترونیکی.
9. فرمولاسیون محصولات نانوتکنولوژی:
– بهبود و تنظیم دقیق ویژگیهای نانومواد برای کاربردهای مختلف.
10. فرمولاسیون مواد ساختمانی:
– توسعه مواد ساختمانی از جمله چسبها، افزودنیها برای بتن و پوششهای ساختمانی.
فرمولاسیون محصولات صنعتی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است زیرا به تولید محصولات با ویژگیهای مطلوب و بهینه کمک میکند و در توسعه صنایع مختلف نقش اساسی دارد.
بقایای فسیلی Pterodactylus در درجه اول در سنگ آهک Solnhofen از بایرن ، آلمان یافت شده است ، که مربوط به دوره اواخر ژوراسیک ( مرحله تیتونیایی ) است ، در حدود 150.8 تا 148.5 میلیون سال پیش. بقایای قطعه قطعه قطعه قطعه قطعه قطعه قطعه قطعه قطعه قطعه قطعه قطعه قطعه قطعه قطعه قطعه قطعه قطعه قطعه قطعه قطعه قطعه قطعه قطعه قطعه قطعه ترین بسیار بسیار زیاد از Pterodactylus به طور آزمایشی از جاهای دیگر اروپا و آفریقا مشخص شده است . [3]
Pterodactylus یک گوشتخوار عمومی بود که احتمالاً از انواع بی مهرگان و مهره داران تغذیه می شد. مانند همه pterosaurs ، Pterodactylus بالهای تشکیل شده توسط پوست و غشای عضلانی که از انگشت چهارم دراز خود تا اندامهای عقب آن کشیده شده بود ، داشت. این کشور توسط الیاف کلاژن و خارج از کشور توسط پشته های کراتین پشتیبانی می شد . Pterodactylus یک pterosaur کوچک در مقایسه با سایر جنس های معروف مانند Pteranodon و Quetzalcoatlus بود ، و همچنین در اواخر دوره ژوراسیک زندگی می کرد ، در حالی که هر دو Pteranodon و Quetzalcoatlus در اواخر کرتاسه زندگی می کردند . Pterodactylus در کنار سایر پتروسورهای کوچک مانند Rhamphorhynchus مشهور و همچنین جنس های دیگر مانند Scaphognathus ، Anurognathus و Ctenochasma زندگی می کرد . pterodactylus به عنوان یک عضو شاخه ای اولیه از سلسله ctenochasmatid ، در کلاد پتروسور pterodactyloidea طبقه بندی می شود . [4] [5]
حکاکی اصلی مسی P. antiquus holotype توسط Egid Verhelst II و منتشر شده توسط دانشمند ایتالیایی Cosimo Alessandro Collini ، 1784
نمونه نوع حیوانی که اکنون به نام Pterodactylus antiquus شناخته می شود ، اولین فسیل پتروسور بود که تا کنون شناسایی شد. اولین نمونه Pterodactylus توسط دانشمند ایتالیایی Cosimo Alessandro Collini در سال 1784 بر اساس یک اسکلت فسیلی که از سنگ آهک Solnhofen در بایرن کشف شده بود، توصیف شد. کالینی متصدی Naturalienkabinett یا کابینه طبیعت کنجکاوی (پیشرو مفهوم مدرن موزه تاریخ طبیعی ) در کاخ چارلز تئودور، انتخاب کننده باواریا در مانهایم بود . [6] [7] این نمونه توسط کنت فردریش فردیناند زو پاپنهایم در حدود سال 1780 به مجموعه داده شده بود ، که از یک معدن سنگ آهک لیتوگرافی در Eichstätt بازیابی شده بود . [8] تاریخ واقعی کشف و ورود نمونه به مجموعه ناشناخته است، با این حال، و در کاتالوگ مجموعه ای که در سال 1767 گرفته شده است ذکر نشده است، بنابراین باید در نقطه ای بین آن تاریخ و شرح 1784 آن به دست آمده باشد. توسط کالینی این باعث می شود که به طور بالقوه اولین کشف پتروسور ثبت شده باشد. “Pester Exemplar” از جنس Aurorazhdarcho در سال 1779 توصیف شد و احتمالاً زودتر از نمونه مانهایم کشف شد، اما در ابتدا به عنوان یک سخت پوست فسیل شده در نظر گرفته شد و تا سال 1856 بود که این گونه به درستی به عنوان یک پتروزار توصیف شد. دیرینه شناس آلمانی هرمان فون مایر . [6]
بازسازی پتروداکتیلوس آبزی توسط واگلر در سال 1830
کالینی در اولین توصیف خود از نمونه مانهایم به این نتیجه نرسید که این یک حیوان پرنده است. در واقع، کالینی نمیتوانست بفهمد که چه نوع حیوانی میتوانست باشد، با رد پیوند با پرندگان یا خفاشها. او حدس زد که ممکن است این یک موجود دریایی بوده باشد، نه به دلیل آناتومیکی، بلکه به این دلیل که فکر میکرد اعماق اقیانوسها به احتمال زیاد انواع ناشناختهای از حیوانات را در خود جای دادهاند. [9] [10] این ایده که پتروسارها حیوانات آبزی هستند در میان اقلیتی از دانشمندان تا اواخر سال 1830، زمانی که جانورشناس آلمانی یوهان گئورگ واگلر متنی را در مورد “دوزیستان” منتشر کرد که شامل تصویری از پتروداکتیلوس با استفاده از بال های خود به عنوان باله بود، وجود داشت. واگلر تا آنجا پیش رفت که پتروداکتیلوس را به همراه سایر مهره داران آبزی (یعنی پلزیوسارها ، ایکتیوزارها و مونوترم ها ) در کلاس گریفی بین پرندگان و پستانداران طبقه بندی کرد. [11]
احیای حیات اولیه هرمان، اولین مورد از هر پتروزار، 1800
دانشمند آلمانی/فرانسوی، یوهان هرمان، اولین کسی بود که گفت که پتروداکتیلوس از انگشت چهارم بلند خود برای حمایت از غشای بال استفاده می کند. در مارس 1800، هرمان دانشمند برجسته فرانسوی ژرژ کوویر را از وجود فسیل کولینی آگاه کرد و معتقد بود که توسط نیروهای مهاجم کنسولگری فرانسه دستگیر شده و به عنوان غنیمت جنگی به مجموعههای پاریس (و شاید برای خود کوویر) فرستاده شده است. ; در آن زمان کمیسرهای سیاسی ویژه فرانسه به طور سیستماتیک گنجینه های هنری و اشیاء مورد علاقه علمی را تصرف کردند. هرمان نامه ای برای کوویر ارسال کرد که حاوی تفسیر خودش از نمونه بود (اگرچه شخصاً آن را بررسی نکرده بود)، که به اعتقاد او یک پستاندار است ، از جمله اولین بازیابی زندگی یک پتروزار. هرمان حیوان را با غشای بال از انگشت چهارم بلند تا مچ پا و پوششی از خز ترمیم کرد (نه غشای بال و نه خز در نمونه حفظ نشده بود). هرمان همچنین یک غشاء بین گردن و مچ دست اضافه کرد، همانطور که در خفاش ها وجود دارد . کوویر با این تفسیر موافقت کرد و به پیشنهاد هرمان، کوویر اولین کسی بود که این ایده ها را در دسامبر 1800 در توضیحی بسیار کوتاه منتشر کرد. [10] با این حال، برخلاف هرمان، کوویر متقاعد شده بود که این حیوان یک خزنده است . [12] این نمونه در واقع توسط فرانسوی ها ضبط نشده بود. در عوض، در سال 1802، پس از مرگ چارلز تئودور، آن را به مونیخ آوردند ، جایی که بارون یوهان پل کارل فون مول معافیت کلی از مصادره مجموعه های باواریا را دریافت کرد. [6] کوویر از فون مول خواست تا فسیل را مطالعه کند، اما به او اطلاع دادند که یافت نشد. در سال 1809 Cuvier شرح کمی طولانیتر منتشر کرد که در آن حیوان را Petro- Dactyle نامید . [10] او همچنین فرضیه یوهان فردریش بلومنباخ را رد کرد که این یک پرنده ساحلی خواهد بود. [13] کوویر خاطرنشان کرد: “نمی توان شک کرد که انگشت بلند برای حمایت از غشایی بوده که با دراز کردن اندام قدامی این حیوان، بال خوبی را تشکیل می دهد.” [14]
بازسازی نادرست فون سومرینگ در سال 1817 از گونه Pterodactylus brevirostris
برخلاف گزارش فون مول، این فسیل گم نشده بود. آن را ساموئل توماس فون سومرینگ مورد مطالعه قرار داد ، که در 27 دسامبر 1810 یک سخنرانی عمومی در مورد آن ارائه کرد. سخنرانی او در سال 1812 منتشر شد و فون سومرینگ در آن نام گونه Ornithocephalus antiquus را نامید . [15] این حیوان به عنوان خفاش و شکلی در بین پستانداران و پرندگان توصیف میشود، یعنی نه از نظر تبار، بلکه در «قرابت» یا کهن الگو . Cuvier مخالفت کرد و در همان سال در فسیل های Ossemens خود شرح مفصلی ارائه کرد که در آن دوباره بیان کرد که این حیوان یک خزنده است. [16] تا سال 1817 بود که نمونه دوم از Pterodactylus ، دوباره از سولنهوفن، آشکار شد . این نمونه کوچک در آن سال توسط فون سومرینگ به عنوان Ornithocephalus brevirostris توصیف شد ، که به دلیل پوزه کوتاهش نامگذاری شد، که اکنون به عنوان یک شخصیت جوان شناخته می شود (این نمونه اکنون تصور می شود که نشان دهنده یک نمونه نوجوان از یک جنس متفاوت است، احتمالا Ctenochasma ). [17] او ترمیم اسکلت را ارائه کرد، اولین موردی که برای هر پتروسوری منتشر شد. [10] این ترمیم بسیار نادرست بود، فون سومرینگ متاکارپالهای بلند را با استخوانهای پایین بازو، پایین بازو برای استخوان بازو ، این بازو برای استخوان سینه و دوباره این جناغ را با تیغههای شانه اشتباه گرفت . [18] سامرینگ نظر خود را مبنی بر اینکه این اشکال خفاش هستند تغییر نداد و این “مدل خفاش” برای تفسیر پتروسارها مدتها پس از اجماع در مورد خزندگان بودن آنها باقی خواهد ماند. مفروضات استاندارد این بود که پتروزارها چهارپا، دست و پا چلفتی روی زمین، خزدار، خونگرم و دارای غشای بال هستند که تا مچ پا میرسد. برخی از این عناصر تأیید شده اند، برخی توسط تحقیقات مدرن رد شده اند، در حالی که برخی دیگر همچنان مورد مناقشه هستند. [19]
در سال 1815، نام عمومی Ptéro-Dactyle توسط Constantine Samuel Rafinesque به Pterodactylus لاتین شد . [20] اما خود کوویر در سال 1819 بدون اطلاع از انتشار رافینسک، نام Ptéro-Dactyle را دوباره به Pterodactylus لاتین کرد ، [21] اما نام خاصی که او سپس داد، longirostris ، باید به عتیقه فون سومرینگ اولویت دهد . [21] در سال 1888، ریچارد لیدکر ، طبیعتشناس انگلیسی، Pterodactylus antiquus را گونهای از Pterodactylus نامید و Ornithocephalus antiquus را مترادف آن دانست. او همچنین نمونه BSP AS.I.739 را به عنوان هولوتیپ این جنس تعیین کرد. [22]
شرح
اندازه نمونه های هولوتایپ زیر بالغ (آبی) و بالغ (سبز) در هر دو حالت پرواز و ایستاده، در مقایسه با یک انسان
Pterodactylus از بیش از 30 نمونه فسیلی شناخته شده است، و اگرچه بیشتر آنها متعلق به نوجوانان هستند، بسیاری از آنها اسکلت های کامل را حفظ می کنند. [17] [23] Pterodactylus antiquus یک پتروسور نسبتاً کوچک بود، با طول بالهای بالغ تخمینی در حدود 1.04 متر (3 فوت 5 اینچ)، بر اساس تنها نمونه بالغ شناخته شده، که توسط یک جمجمه جدا شده نشان داده میشود. [17] زمانی تصور می شد که سایر “گونه ها” کوچکتر بوده اند. [22] با این حال، نشان داده شده است که این نمونههای کوچکتر نشاندهنده جوانهای Pterodactylus ، و همچنین خویشاوندان معاصر آن از جمله Ctenochasma ، Germanodactylus ، Aurorazhdarcho ، Gnathosaurus و فرضاً Aerodactylus هستند، اگر این جنس واقعا معتبر باشد. [24]
جمجمه پتروداکتیلوس بالغ بلند و نازک بود و حدود 90 دندان باریک و مخروطی داشت. دندانها از نوک هر دو فک به عقب کشیده میشدند و از نوک فکها دورتر میشدند، این برخلاف دندانهایی بود که در اکثر بستگان دیده میشد، جایی که دندانها در نوک فک بالا وجود نداشتند و از نظر اندازه نسبتاً یکنواخت بودند. دندانهای Pterodactylus نیز در مقایسه با بستگان نزدیک، بیشتر به سمت فک کشیده شدهاند، و برخی در زیر قسمت جلویی نازوآنتوربیتال fenestra ، که بزرگترین دهانه جمجمه است، وجود دارد. [17] یکی دیگر از اتاپومورفی که Pterodactylus دارد این است که جمجمه و آرواره ها صاف بودند، که بر خلاف آرواره های خمیده رو به بالا که در ctenochasmatids مربوطه دیده می شود، هستند . [25]
بازسازی حیات BMMS 7، بزرگترین نمونه Pterodactylus شناخته شده. شکل تاج بافت نرم بر اساس نمونه BSP 1929 I 18 است.
پتروداکتیلوس ، مانند پتروسارهای مرتبط، بر روی جمجمه خود تاجی داشت که عمدتاً از بافت های نرم تشکیل شده بود. در Pterodactylus بالغ ، این تاج بین لبه پشتی انتوربیتال فنسترا و پشت جمجمه گسترش یافته است. حداقل در یک نمونه، تاج پایه استخوانی کوتاهی داشت که در پتروسورهای مرتبط مانند Germanodactylus نیز دیده میشود . تاجهای جامد تنها بر روی نمونههای بزرگ و کاملاً بالغ Pterodactylus یافت شده است ، که نشان میدهد این ساختار نمایشگر بود که با رسیدن افراد به بلوغ بزرگتر و توسعهیافتهتر شد. [17] [26] در سال 2013، S. Christopher Bennett محقق پتروسارها اشاره کرد که نویسندگان دیگر ادعا کردند که تاج بافت نرم Pterodactylus به سمت عقب در پشت جمجمه کشیده شده است. با این حال، خود بنت هیچ مدرکی مبنی بر امتداد تاج از پشت جمجمه پیدا نکرد. [17] دو نمونه از P. antiquus (نمونه هولوتایپ BSP AS I 739 و جمجمه ناقص BMMS 7، بزرگترین جمجمه شناخته شده P. antiquus ) دارای تاج استخوانی کم روی جمجمه خود هستند. در BMMS 7 47.5 میلی متر طول دارد (1.87 اینچ، کم و بیش 24 درصد طول کل تخمینی جمجمه آن) و حداکثر ارتفاع آن 0.9 میلی متر (0.035 اینچ) بالای مدار است. [17] چندین نمونه که قبلاً به P. antiquus ارجاع شده بود، شواهدی از امتداد بافت نرم این تاجها را حفظ کردند، از جمله یک «لپت پس سری»، ساختاری انعطافپذیر و زبانه مانند که از پشت جمجمه امتداد مییابد. بیشتر این نمونهها در گونههای مرتبط Aerodactylus scolopaciceps طبقهبندی شدهاند ، که ممکن است چیزی بیش از یک مترادف کوچک نباشد. حتی اگر Aerodactylus معتبر بود، حداقل یک نمونه با این ویژگیها همچنان متعلق به Pterodactylus ، BSP 1929 I 18 است که دارای یک لپت پس سری مشابه با تعریف پیشنهادی Aerodactylus است، و همچنین دارای یک تاج بافت نرم مثلثی کوچک با قله است. تاج بالای چشم قرار گرفته است. [17]
دیرین زیست شناسی
تاریخ زندگی
نمونه هولوتیپ از گونه P. spectabilis که اکنون به عنوان یک نمونه جوان P. antiquus در نظر گرفته می شود.
مانند سایر پتروسارها (به ویژه Rhamphorhynchus )، نمونه های Pterodactylus می توانند به طور قابل توجهی بر اساس سن یا سطح بلوغ متفاوت باشند. هر دو نسبت استخوان های اندام، اندازه و شکل جمجمه، و اندازه و تعداد دندان ها با رشد حیوانات تغییر کردند. از نظر تاریخی، این امر منجر به اشتباه شدن مراحل رشد مختلف (از جمله مراحل رشد پتروسارهای مرتبط) با گونههای جدید Pterodactylus شده است . چندین مطالعه دقیق با استفاده از روشهای مختلف برای اندازهگیری منحنیهای رشد در میان نمونههای شناخته شده نشان دادهاند که در واقع تنها یک گونه معتبر از Pterodactylus ، P. antiquus وجود دارد . [25]
جوانترین نمونههای نابالغ Pterodactylus antiquus (که به طور متناوب به عنوان نمونههای جوان گونههای متمایز P. kochi تعبیر میشود ) تعداد دندانهای کمی دارند که در برخی از آنها به 15 عدد میرسد و دندانها پایه نسبتاً وسیعی دارند. [23] دندان های سایر نمونه های P. antiquus هم باریک تر و هم تعداد بیشتری دارند (تا 90 دندان در چندین نمونه وجود دارد). [25]
نمونه های Pterodactylus را می توان به دو کلاس سال مجزا تقسیم کرد. در کلاس سال اول، جمجمه ها تنها 15 تا 45 میلی متر (0.59 تا 1.77 اینچ) طول دارند. کلاس سال دوم با جمجمه هایی به طول حدود 55 تا 95 میلی متر (2.2 تا 3.7 اینچ) مشخص می شود، اما هنوز نابالغ هستند. این دو گروه اندازه اول زمانی به عنوان نوجوانان و بزرگسالان گونه P. kochi طبقه بندی می شدند ، تا زمانی که مطالعات بیشتر نشان داد که حتی “بزرگسالان” فرضی نابالغ بودند و احتمالاً به یک جنس متمایز تعلق دارند. کلاس سال سوم با نمونههایی از P. antiquus “سنتی” و همچنین چند نمونه جدا شده و بزرگ که زمانی به P. kochi اختصاص داده شدهاند که از نظر اندازه با P. antiquus همپوشانی دارند، نشان داده میشود. با این حال، تمام نمونه های این کلاس سال سوم نیز نشانه ای از عدم بلوغ را نشان می دهند. نمونه های کاملا بالغ Pterodactylus ناشناخته باقی مانده اند، یا ممکن است به اشتباه به عنوان یک جنس متفاوت طبقه بندی شده باشند. [23]
فصل رشد و تولید مثل
لگن فسیلی یک نمونه بزرگ که اکنون به گونه مشکوک P. grandipelvis اشاره شده است.
طبقات سال متمایز نمونه های Pterodactylus antiquus نشان می دهد که این گونه، مانند Rhamphorhynchus muensteri معاصر ، احتمالاً به صورت فصلی پرورش یافته و در طول زندگی خود به طور مداوم رشد کرده است. نسل جدیدی از P. antiquus کلاس اول به صورت فصلی تولید میشد و تا زمان خروج نسل بعدی به اندازه سال دوم میرسید، و «تودههای» متمایز از افراد با اندازه و مسن مشابه در فسیلها ایجاد میکرد. کوچکترین کلاس احتمالاً شامل افرادی بود که تازه شروع به پرواز کرده بودند و کمتر از یک سال سن داشتند. [23] [27] کلاس سال دوم افراد یک تا دو ساله را نشان می دهد و کلاس نادر سال سوم از نمونه های بالای دو سال تشکیل شده است. این الگوی رشد به جای رشد سریع پرندگان مدرن شبیه کروکودیل های مدرن است . [23]
مقایسه بین حلقههای اسکلرال Pterodactylus antiquus و پرندگان و خزندگان امروزی نشان میدهد که احتمالاً روزانه بوده است . این همچنین ممکن است نشان دهنده پارتیشن بندی طاقچه با پتروسارهای معاصر باشد که شبانه استنباط می شوند ، مانند Ctenochasma و Rhamphorhynchus . [28]
Pterodactylus بر اساس شکل، اندازه و چینش دندانهایش، مدتهاست که به عنوان یک گوشتخوار متخصص در حیوانات کوچک شناخته شده است. یک مطالعه در سال 2020 در مورد سایش دندان پتروسورها از این فرضیه حمایت می کند که پتروداکتیلوس عمدتاً بی مهرگان را شکار می کند و یک استراتژی تغذیه عمومی دارد که با نیروی گاز گرفتن نسبتاً زیاد نشان داده می شود. [29]
احیای فرضی پتروداکتیلوس در محیط آن
نمونه هایی از Pterodactylus عمدتا در سنگ آهک Solnhofen (از نظر زمین شناسی به نام Altmühltal Formation) در باواریا ، آلمان یافت شده است . ترکیب اصلی این سازند سنگ آهک ریزدانه است که عمدتاً از شهرهای مجاور Solnhofen و Eichstätt سرچشمه می گیرد که توسط رسوبات گل و لای تشکیل شده است. [3] سنگ آهک Solnhofen یک Lagerstätte متنوع است که شامل طیف گسترده ای از موجودات مختلف، از جمله آثار فسیل شده بسیار دقیق از موجودات بدن نرم مانند چتر دریایی است . نمونههای فراوانی از پتروسارها مشابه پتروداکتیلوس نیز در داخل سازند یافت شد، اینها شامل رامفورینکیدهای رامفورینچوس و اسکافوگناتوس ، [ 30] گالوداکتیلیدهای متعددی مانند آئروداکتیلوس ، [ 23] آردآداکتیلوس، آوروداکتیلوس ، سیکاپوگناتوس ، آردآداکتیلوس ، سیکاپوگناتوس [31] و گناتوزاروس ، آنروگناتید Anurognathus ، ژرمانوداکتیلید ژرمانوداکتیلوس ، و همچنین دیوپسفالوس اکتنوکاسماتی پایه . [32] بقایای فسیلی از دایناسورهای Archeopteryx و Compsognathus نیز در داخل سنگ آهک یافت شد، این نمونهها مربوط به تکامل اولیه پرها بودند ، زیرا آنها برخی از تنها مواردی بودند که آنها را در دوره ژوراسیک داشتند. [33] بقایای مارمولکهای مختلفی نیز در کنار بقایای پتروداکتیلوس یافت شد که چندین نمونه به آردئوسوروس ، باواریسوروس و ایچستاتیساروس اختصاص داده شد . [34] [35] نمونههای کروکودیلومورفها بهطور گسترده در محل فسیلها توزیع شدهاند، اکثر آنها به جنسهای متریورینشید کریکوساروس ، داکوسوروس ، [36] ژئوزاروس و راکئوسوروس اختصاص داده شدهاند . [37] این جنس ها به دلیل ساختار مشابه در زبان عامیانه به عنوان تمساح دریایی یا دریایی نامیده می شوند. [38] جنس لاک پشت Eurysternum و پالئومدوزا نیز در داخل سازند یافت شد. [39] فسیلهایی از ایکتیوسور Aegirosaurus نیز در محل وجود دارد، [40] و همچنین بقایای ماهی، با نمونههای زیادی که به ماهیهای پرتو پرتو مانند halecomorphs Lepidotes ، [41] Propterus ، [42] Gyrodus اختصاص داده شده است. , Mesturus , Proscinetes , Caturus , [ 42] Ophiopsis [ 43] و Ophiopsiella , [ 41] pachycormids Asthenocormus , Hypsocormus و Orthocormus , [44] وهمچنین aspidorhynchid Aspidorhynchus . [45] [46]
یک نمونه P. antiquus (AMNH 1942) که تأثیرات عضلانی را در قفسه سینه و بال نشان می دهد.
طبقه بندی اولیه برای پتروداکتیلوس زمانی آغاز شد که دیرینه شناس هرمان فون مایر از نام پتروداکتیلوس برای حاوی پتروداکتیلوس و سایر پتروسارهای شناخته شده در آن زمان استفاده کرد. این در سال 1838 توسط شاهزاده چارلز لوسین بناپارت به خانواده Pterodactylidae اصلاح شد . با این حال، این گروه اخیراً چندین تعاریف رقیب ارائه شده است. [4] [47]
در آغاز سال 2014، محققان استیون ویدویک و دیوید مارتیل تجزیه و تحلیلی را انجام دادند که در آن چندین پتروسور که به طور سنتی به عنوان آرکئوپتروداکتیلوئیدها مرتبط با ctenochasmatoids تصور میشدند، ممکن است ارتباط نزدیکتری با dsungaripteroidهای پیشرفتهتر داشته باشند ، یا در برخی موارد خارج از هر دو گروه قرار دارند. نتیجه گیری آنها در سال 2017 منتشر شد، که در آن آنها Pterodactylus را به عنوان یک عضو پایه زیر راسته Pterodactyloidea قرار دادند . [32]
گونه های قبلاً اختصاص داده شده است
نمونه فسیلی گونه Rhamphorhynchus muensteri که قبلاً به عنوان گونه Pterodactylus münsteri اختصاص داده شده بود.
گونه های متعددی به Pterodactylus در سال های پس از کشف آن اختصاص داده شده است . در نیمه اول قرن نوزدهم، هر گونه پتروسور جدید پتروداکتیلوس نامیده میشد که در نتیجه تبدیل به یک تاکسون سطل زباله شد . [32] حتی پس از اینکه شکلهای کاملاً متفاوتی بعداً نام عمومی خود را به خود اختصاص دادند، گونههای جدیدی از مکانهای بسیار تولیدی در سراسر اروپا و آمریکای شمالی ایجاد میشوند که اغلب بر اساس مواد کمی متفاوت است. [48]
اولین جابجایی گونه های پتروسارها به Pterodactylus در سال 1825 با توصیف Rhamphorhynchus آغاز شد . گردآورنده فسیل ، گئورگ گراف زو مونستر، دیرینه شناس آلمانی ساموئل توماس فون سومرینگ را در مورد چندین نمونه فسیلی متمایز هشدار داد، سومرینگ فکر کرد که آنها متعلق به یک پرنده باستانی هستند. [49] آمادهسازیهای فسیلی بیشتر دارای دندانهایی بودند که گراف زو مونستر یک قالب جمجمه برای آنها ایجاد کرد. او بعداً گروه بازیگران را برای پروفسور گئورگ آگوست گلدفوس فرستاد ، که او آن را به عنوان یک پتروسور، بهویژه گونهای از پتروداکتیلوس تشخیص داد . با این حال، در آن زمان، بیشتر دیرینهشناسان به اشتباه جنس Ornithocephalus ( به معنای «سر پرنده») را نام معتبر Pterodactylus میدانستند و بنابراین نمونه یافت شده Ornithocephalus Münsteri نامگذاری شد که اولین بار توسط خود Graf zu Münster ذکر شد. [50] نمونه دیگری توسط Graf zu Münster در سال 1839 یافت و توصیف شد، او این نمونه را به گونه جداگانه جدیدی به نام Ornithocephalus longicaudus اختصاص داد . نام خاص با توجه به اندازه دم حیوان به معنای “دم بلند” است. [51] دیرینه شناس آلمانی هرمان فون مایر در سال 1845 رسماً اصلاح کرد که جنس Pterodactylus نسبت به Ornithocephalus اولویت دارد ، بنابراین او گونه های O. münsteri و O. longicaudus را به Pterodactylus münsteri و Pterodactylus longicaudus تغییر داد . [52] در سال 1846، فون مایر گونه جدید Pterodactylus gemmingi را بر اساس بقایای دم دراز ایجاد کرد. نام خاص به افتخار گردآورنده فسیل کارل ایمینگ فون جمینگ می باشد . [53] بعداً، در سال 1847، فون مایر سرانجام نام عمومی Rhamphorhynchus ( به معنای “پوزه منقار”) را به دلیل دم های بلند مشخصی که در نمونه های یافت شده مشاهده می شود، که بسیار طولانی تر از دم های مشاهده شده در Pterodactylus هستند، ساخت . او گونه P. longicaudus را به عنوان گونه Rhamphorhynchus اختصاص داد که منجر به ترکیب جدیدی به نام Rhamphorhynchus longicaudus شد . [54] گونه R. münsteri بعداً توسط Lydekker در سال 1888 به R. muensteri تغییر یافت ، به دلیل قانون ICZN که حروف لاتین غیر استاندارد مانند ü را ممنوع می کند.، به نام های علمی. [22]
قطعات فک و دندان های هولوتیپ سیمولیوپتروس که قبلا به نام Pterodactylus cuvieri شناخته می شد.
در آغاز سال 1846، بسیاری از نمونههای پتروسارها در نزدیکی روستای برهام در کنت ، انگلستان توسط دیرینهشناسان بریتانیایی جیمز اسکات باوربانک و سر ریچارد اوون یافت شدند . Bowerbank بقایای فسیلی را به دو گونه جدید اختصاص داده بود. اولین مورد در سال 1846 به عنوان Pterodactylus giganteus نامگذاری شد . [55] این نام خاص در لاتین به معنای “غول پیکر” است، با اشاره به اندازه بزرگ بقایای باقی مانده، و گونه دوم در سال 1851 به افتخار دانشمند فرانسوی ژرژ کوویر به نام Pterodactylus cuvieri نامگذاری شد. [56] بعداً در سال 1851، اوون نمونه های جدیدی از پتروسارها را نام برد و توصیف کرد که دوباره در انگلستان یافت شده اند. او این نمونه ها را به گونه جدیدی به نام Pterodactylus compressirostris اختصاص داد . [57] با این حال، در سال 1914، رجینالد هولی ، دیرینه شناس، P. compressirostris را دوباره توصیف کرد ، که برای آن جنس Lonchodectes ( به روشنی ‘ lance biter’) ایجاد کرد، و بنابراین P. compressirostris را گونهای از گونهها کرد، و ترکیب جدید L. compressiostris را ایجاد کرد . [58] در یک بررسی در سال 2013، P. giganteus و P. cuvieri به جنسهای جدید اختصاص داده شدند. P. giganteus به سردهای به نام Lonchodraco (اژدهای نیزهای) منتسب شد که منجر به ترکیب جدیدی به نام L. giganteus شد و P. cuvieri به جنس جدید Cimoliopterus (بال گچی) اختصاص یافت و C. cuvieri را ایجاد کرد. . [59] در سال 1859، اوون بقایای قسمت جلویی یک پوزه را در کمبریج گرینسند پیدا کرد و آن را به گونه Pterodactylus segwickii اختصاص داد . به افتخار آدام سدویک ، زمین شناس بریتانیایی. [60] با این حال، این گونه در سال 2013 به جنس Camposipterus اختصاص یافت ، بنابراین ترکیب جدید Camposipterus segwickii را ایجاد کرد . [59] بعداً، در سال 1861، اوون بقایای فسیلی متعددی را که بهنظر میرسیدند باز هم در گرینسند کمبریج کشف کرد، این بقایای فسیلی به گونهای جدید به نام Pterodactylus simus نسبت داده شد ، [61] اگرچه دیرینهشناس بریتانیایی هری گوویر سیلی یک نام عمومی جداگانه ایجاد کرده بود. Ornithocheirus نامیده شد و P. simus را مجدداً اختصاص دادبه عنوان گونه ای که ترکیب Ornithocheirus simus را ایجاد کرد . [62] بین سالهای 1869 و 1870، سیلی بسیاری از گونههای پتروزارها را به Ornithocheirus تغییر داد ، در حالی که چندین گونه جدید را نیز ایجاد کرد. [62] [63] با این حال، بسیاری از این گونهها اکنون به جنسهای دیگر طبقهبندی میشوند یا nomina dubia در نظر گرفته میشوند . [59] در سال 1874، نمونههای بیشتری در انگلستان یافت شد، دوباره توسط اوون، این نمونهها به گونه جدیدی به نام Pterodactylus sagittirostris اختصاص یافتند ، [64] اما این گونه در سال 1914 توسط هولی به جنس Lonchodectes تخصیص یافت که منجر به یک L. sagittirostris . [58] این نتیجه گیری توسط ریگال و همکاران بازنگری شد . در سال 2017، که با جابجایی هولی مخالفت کرد، و بنابراین جنس Serradraco را ایجاد کرد که پس از آن ترکیب جدیدی به نام S. sagittirostris ایجاد شد . [65]
نمونه YPM1177، اولین جمجمه کشف شده Pteranodon ، که در آن زمان به عنوان گونه ای از Pterodactylus اختصاص داده شد.
اختصاص گونه های جدید پتروسور به Pterodactylus نه تنها در اروپا، بلکه در آمریکای شمالی نیز رایج بود. به عنوان مثال ، دیرینه شناسان مانند اتنیل چارلز مارش در سال 1871 ، چندین نمونه بدون دندان پتروسور را توصیف کردند ، که همراه با دندانهایی بودند که متعلق به ماهی xiphactinus بودند ، که مارش تصور می کرد که این دندان ها متعلق به نمونه های پتروسور است که او پیدا کرد ، زیرا تمام pterosaurs در زمان کشف کردند. دندان داشت وی سپس این نمونه ها را به گونه جدیدی به نام “Pterodactylus Oweni” اختصاص داد ، اما این به Pterodactylus occidentalis تغییر یافت زیرا “P. Oweni” مشخص شد که توسط یک گونه Pterosaur که در سال 1864 توسط Seeley شرح داده شده بود ، مورد توجه قرار گرفت. [66] [67] در سال 1872 ، دیرینه شناس آمریکایی ادوارد نوشیدنی کوپ همچنین نمونه های مختلف پتروسور را در آمریکای شمالی پیدا کرد ، وی این دو گونه جدید را به نام ornithochirus umbrosus و ornithochirus harpyia اختصاص داد ، Cope تلاش کرد تا نمونه هایی را که پیدا کرده است به نسل Ornithocheirus اختصاص دهد ، اما اشتباه املایی فراموش شده “e” است. [68] با این حال، در سال 1875، Cope گونههای O. umbrosus و O. harpyia را به Pterodactylus umbrosus و Pterodactylus harpyia تغییر داد، اگرچه این گونهها از آن زمان به بعد nomina dubia در نظر گرفته میشدند . [69] [67] دیرینه شناس ساموئل وندل ویلیستون اولین جمجمه پتروزار را از زیر خاک بیرون آورد و دریافت که حیوان بدون دندان است، [67] این امر مارش را وادار کرد تا جنس Pteranodon (روشن، “بال بدون دندان”) را ایجاد کند، و بنابراین همه جمجمه ها را دوباره اختصاص داد. گونه های پتروسور آمریکایی، از جمله آنهایی که او نام برد، از Pterodactylus تا Pteranodon . [70]
بعدها، در دهه 1980، تجدید نظرهای بعدی توسط پیتر ولنهوفر ، تعداد گونه های شناخته شده را به حدود نیم دوجین کاهش داد. بسیاری از گونههای منتسب به Pterodactylus بر اساس نمونههای جوان بوده و متعاقباً به عنوان افراد نابالغ از گونهها یا جنسهای دیگر شناخته شدند. در دهه 1990 مشخص شد که این حتی برای بخشی از گونه های باقی مانده نیز صادق است. به عنوان مثال، P. elegans توسط مطالعات متعدد مشخص شد که یک Ctenochasma نابالغ است . [25] گونه دیگری از Pterodactylus که در اصل بر روی نمونه های کوچک و نابالغ بنا شده بود P. micronyx بود . با این حال، تعیین دقیق جنس و گونه P. micronyx دشوار بوده است . استفان ژوو، کریستوفر بنت و دیگران زمانی پیشنهاد کرده بودند که احتمالاً به Gnathosaurus subulatus یا یکی از گونههای متعلق به Ctenochasma تعلق دارد ، [24] [25] هرچند پس از تحقیقات بیشتر، بنت آن را به جنس Aurorazhdarcho اختصاص داد . [17] گونه دیگری با تاریخچه پیچیده P. longicollum است که توسط فون مایر در سال 1854 بر اساس یک نمونه بزرگ با گردن بلند و دندان های کمتر نامگذاری شد. بسیاری از محققان، از جمله دیوید آنوین ، پی . آنوین دریافت که P. longicollum به Germanodactylus نزدیکتر است و به همین دلیل به نام جنس جدیدی نیاز دارد. [4] گاهی اوقات در جنس Diopecephalus قرار می گیرد زیرا هری گوویر سیلی این جنس را تا حدی بر اساس ماده P. longicollum استوار کرده است . با این حال، بنت نشان داد که نمونهای که بعداً برای Diopecephalus تعیین شد ، فسیلی متعلق به P. kochi بود و دیگر تصور نمیشد که از Pterodactylus جدا باشد . بنابراین Diopecephalus مترادف Pterodactylus است و برای استفاده به عنوان یک جنس جدید برای “P” در دسترس نیست. longicollum . [71] “پ.” longicollum در نهایت به گونه ای از یک جنس جداگانه Ardeadactylus تبدیل شد . [17]
گونه های بحث برانگیزIndustrial glue
نمونه جوانی از Pterodactylus kochi که اکنون به عنوان Diopecephalus kochi تغییر یافته است
تنها گونه های شناخته شده و پشتیبانی شده از دهه اول قرن بیست و یکم باقی مانده است. P. Antiquus و P. Kochi بودند . با این حال، بیشتر مطالعات بین سالهای 1995 و 2010 دلیل کمی برای جدا کردن این دو گونه پیدا کردند و آنها را مترادف تلقی کردند. [4] مطالعات جدیدتر در مورد روابط پتروسارها نشان داده است که انورگناتیدها و پتروداکتیلوئیدها گروههای خواهری هستند که گروه فراگیرتر Caelidracones را فقط به دو کلاد محدود میکند. [72] [71] در سال 1996 ، بنت اظهار داشت که تفاوت بین نمونه های P. kochi و P. Antiquus را می توان با تفاوت در سن توضیح داد ، با P. kochi (از جمله نمونه هایی که به طور متناوب در گونه های P. scolopaciceps طبقه بندی شده است ) نمایانگر یک نشان دهنده یک نشان دهنده یک نشان دهنده یک سن. مرحله رشد نابالغ P. antiquus . در مقاله 2004 ، جوو از روش متفاوتی از تجزیه و تحلیل استفاده کرد و نتیجه مشابهی را بازیابی کرد ، نشان داد که ویژگی های “متمایز” P. kochi مربوط به سن بوده و با استفاده از مقایسه ریاضی برای نشان دادن اینکه دو شکل مراحل مختلف رشد هستند همان گونه [25] یک بررسی اضافی از نمونه های منتشر شده در سال 2013 نشان داد که برخی از تفاوت های فرضی بین P. kochi و P. Antiquus به دلیل خطاهای اندازه گیری بوده است و بیشتر از مترادف آنها حمایت می کند. [17]
در دهه 2010، تحقیقات زیادی بر اساس این ایده که P. kochi و P. scolopaciceps مراحل اولیه رشد P. antiquus هستند، توسعه یافت . با این حال، در سال 2014، دو دانشمند شروع به انتشار تحقیقاتی کردند که این پارادایم را به چالش می کشید. استیون ویدویچ و دیوید مارتیل به این نتیجه رسیدند که تفاوتهای بین نمونههای P. kochi ، P. scolopaciceps و P. antiquus ، مانند طولهای مختلف مهرههای گردن، دندانهای نازکتر یا ضخیمتر، جمجمههای گردتر، و میزان امتداد دندانها در پشت آرواره ها به اندازه کافی مهم بودند که آنها را به سه گونه مجزا تقسیم کرد. Vidovic و Martill همچنین تجزیه و تحلیل فیلوژنتیکی را انجام دادند که تمام نمونههای مربوطه را به عنوان واحدهای مجزا در نظر گرفت و دریافتند که نمونه P. kochi یک گروه طبیعی با P. antiquus تشکیل نمیدهد . آنها به این نتیجه رسیدند که می توان جنس Diopecephalus را برای تشخیص “P” بازگرداند. کوچی از P. antiquus . آنها نام جنس جدید Aerodactylus را برای P. scolopaciceps نیز گذاشتند. بنابراین، آنچه که بنت مراحل اولیه رشد یک گونه را در نظر گرفت، ویدویچ و مارتیل نمایندگان گونه های جدید را در نظر گرفتند. [48] [32]
در سال 2017، بنت این فرضیه را به چالش کشید، او ادعا کرد که در حالی که ویدویچ و مارتیل تفاوتهای واقعی بین این سه گروه از نمونهها را شناسایی کردهاند، هیچ دلیلی ارائه نکردهاند که این تفاوتها به اندازه کافی برای تمایز آنها بهعنوان گونه و نه صرفاً تنوع فردی، رشد باشد. تغییرات، یا صرفاً به دلیل خرد شدن و اعوجاج در طول فرآیند فسیلسازی. بنت بهویژه به دادههای مورد استفاده برای تشخیص آئروداکتیلوس اشاره کرد که بسیار متفاوت از دادههای مربوط به گونههای مرتبط بود که ممکن است به دلیل تجمع غیرطبیعی نمونهها باشد. در نتیجه، بنت همچنان Diopecephalus و Aerodactylus را بهعنوان کلاسهای سالانه Pterodactylus antiquus نابالغ در نظر میگیرد . [73]
فهرست گونه ها
در طول تاریخ بیش از 200 ساله خود، گونه های مختلف Pterodactylus تغییرات زیادی در طبقه بندی خود داشته اند و بنابراین تعداد زیادی مترادف به دست آورده اند. علاوه بر این، تعدادی از گونه های اختصاص داده شده به Pterodactylus بر اساس بقایای ضعیفی هستند که تخصیص آنها به یک گونه یا گونه دیگر دشوار است و بنابراین nomina dubia در نظر گرفته می شوند . فهرست زیر شامل نامهایی است که برای شناسایی گونههای پتروسارهای جدید که اکنون دوباره طبقهبندی شدهاند، یا تا همین اواخر تصور میشد که مربوط به Pterodactylus هستند ، و نامهایی بر اساس مواد دیگری که هنوز به جنسهای دیگر نسبت داده نشدهاند، استفاده میشود. این فهرست همچنین شامل گونه هایی است که nomina nuda (“نام های برهنه”) هستند، که گونه هایی هستند که به طور رسمی منتشر نشده اند. گونههایی که nomina oblita («نامهای فراموششده») هستند، آنهایی هستند که مورد استفاده قرار نگرفتهاند، و گونههایی که nomina rejecta («نامهای ردشده») هستند، آنهایی هستند که رد شدهاند، زیرا به جای آن، نام ارجحتری پذیرفته شده است. [22] [74]
آدرس : مشهد، فکوری17، نبش لاله2، شرکت ویلاتوس
شماره های تماس :
دکتر مقدم 09171205271
مهندس نظری 09155604003
پشتیبان آنلاین 09151154934
مقالات: